سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار

ساخت وبلاگ

 

فقط چند کوچه و خیابان از هم فاصله داریم اما دوریم ... خیلی دور ...

اینجا می نویسم :     http://www.6a2i.blogfa.com/

 

 

سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار...
ما را در سایت سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zebra-fox بازدید : 33 تاريخ : دوشنبه 10 ارديبهشت 1397 ساعت: 16:22

  روز ِ اول ِ کاری َ م است، پنج شنبه که برای مصاحبه آمده بودم هیچ چیز ِ قابل ِ توجهی، توجهم را جلب نکرد، با دیدن ِ پلاک ِ متفاوتشان کنار ِ در دقیقا همان انتظاری را که داشتم از نمای کلی ِ داخل ِ دفتر باید برمی آمد، پنجره های بزرگ و نورگیر، حیاط ِ جمع و جور ِ اتوبوسی و یک درخت ِ توت . و از اینجایی که من نشسته اَم همین درخت ِ توت پیداست و تابلویی که انگار به دلشان ننشسته و تکیه اَش داده اند به دیوار سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار دنبال می کنید

برچسب : سکانس,ناگهانه, نویسنده : zebra-fox بازدید : 25 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 0:05

  امروز ، روز ِ سوم است، دهن ِ من را رسما سرویس کرده اند، این دو همکاری که می خواهند چیز یادم دهند و به سرعت ِ نور هم یاد بگیرم ... یکیشان صبح ِ زود می آید و بنای سه بعدی گذاشتن می گذارد و هرچه اطلاعات دارد برایم روی کاغذ می نویسد و من هم باید یاد بگیرم البته خودش هم می گوید که من 100 بار هم برایت توضیح میدهم فقط یاد بگیر، خب مشخص است من مجبورم همه ی توانم را جمع کنم و سرم را توی لپ تاپ فرو کنم که سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار دنبال می کنید

برچسب : سکانس,ادامه,ناگهانهَ, نویسنده : zebra-fox بازدید : 26 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 0:05

   + چهارشنبه در آستانه ی دل کندن از گذشته اَم، چند روزی را به خودم استراحت میدهم، به دور از همه ی فکر کردن ها، به دور از همه ی آشوب ها و جنجال هایی که نصفه شب ها یقه ی لباسم را می گیرد و خِرکشم می کند به گذشته ! پرتم می کند آن وسط هایش که عمقش زیاد است و با دست و پا زدن و وحشت خودم را بیرون می کشم و می بینم توان ِ دل کندنم نیست! می خواهم بروم تا آنسوی شنبه ! همیشه گفته اَم شنبه ها خطرناکند ... مر سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار دنبال می کنید

برچسب : سکانس, نویسنده : zebra-fox بازدید : 33 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 0:05

  + ایده ها دور ِ سرم مثل ِ گنجشک می چرخند و جیک جیک می کنند و با اشاره بهم می فهمانند که شادی بیا و ما را بنویس ... اما نمی توانم، مثل ِ رویای دور و محوی نگاهشان می کنم و حسرت در دو تیله ی مشکی ِ چشمانم موج میزند، نمی توانم ایده ها را بغلشان کنم و نازشان دهم و بگویم آرام باشید عزیز ِ جان هایم، می نویسمتان، صبر داشته باشید، باید خوب پرورده شوید، هنوز زود است، حتی نمی توانم دستم را به سویشان دراز سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار دنبال می کنید

برچسب : سکانس,شهریور, نویسنده : zebra-fox بازدید : 39 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 0:05

  باید یک نفر باشد،  دست ِ مرا بگیرد، ببرد توی کوچه ی قدیمی ِ کودکی هایم، همان خانه ی پر اسرار ، که به نظر ِ من تمام قصه های شگفت انگیز ِ دنیا را توی دل ِ دیوارهایش جا داده بود ! باید یک نفر باشد، دست ِ مرا بگیرد و ببرد داخل ِ همین خانه و منتظر باشد آن اتفاق بی نظیر بیافتد. دست ِ شب بوها، کاج ها و گل های داوودی را توی دستم بگذارد و بگوید : جان ِ تو و جان ِ اینها ... و من با چشم های درخشان و ستاره سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار دنبال می کنید

برچسب : سکانس,ساعتی,شهریور,پاییز, نویسنده : zebra-fox بازدید : 30 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 0:05

  وسط ِ کوچه هراسان ایستاده اَم، دسته کلیدها را توی مشتم فشار میدهم و صدای بهم خوردنشان مثل ِ ناقوس ِ کلیسا توی هوا می پیچد، خانه ها را نگاه می کنم، درهایشان را، هیچ کدام آشنا نیستند، اما کوچه همان است، خیابان همان است، درخت ها همان، تیر ِ چراغ برق هم، انگاری گم شده اَم، اما در جایی که می شناسم، وحشیانه به سمت ِ در ِ خانه ها می روم و یکی یکی امتحانشان می کنم، کلید را جا می اندازم و می چرخانم، این سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار دنبال می کنید

برچسب : سکانس,چهارم, نویسنده : zebra-fox بازدید : 38 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 0:05

  دلم برای تپش های قلبم تنگ شده است، برای تاپ تاپ کردن ِ پر از هیجانش، برای ذوق کردن هایش، برای وقت هایی که گرومپ گرومپ زیر ِ گلویم میزد و صدایش را می شنیدم و زیر ِ چشمی آدم ها را نگاه می کردم که نکند صدای قلبم را بشنوند، نکند بفهمند زنده اَم ... نکند کمر به قتلم ببندند، دلم برای همه ی آن فوبیاهای مسخره تنگ شده است، برای شب هایی که فکر می کردم یکی کمین کرده تا گردن ِ مرا از طنابی که وسط ِ اتاقم آو سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار دنبال می کنید

برچسب : سکانس,بیستُ,قلبم,کجایید, نویسنده : zebra-fox بازدید : 41 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 2:31

 شاید سال ها بعد که خودم این پست را بخوانم باورم نشود ... باورم نشود روزی که رفتم کنار ِ دریاچه و آن دوتا قاصدک را فوت کردم، فردایش در ِ خانه را باز کردم و دیدم دو تا قاصدک پشت ِ در انتظارم را می کشند ! پشت ِ در نشسته بودند تا پیغامش را برسانند ؟ از طرف خودش است دیگر ؟ یا نه ... قاصدک های ِ خودم برای اینکه غمگین نشوم برگشته اند و ادای ِ نامه رسان های خوشحال را درمی آورند ... جعبه ای پر از قاصدک دا سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار دنبال می کنید

برچسب : سکانس,قاصدک,آیند, نویسنده : zebra-fox بازدید : 33 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 2:31

 صدای افتادن ِ یکی از عکس ها سرم را کج می کند و بر می گردم، جای ِ خالی َ ش را نگاه می کنم و سعی می کنم یادم بیاید کدام عکس افتاده است، هر بار چسپ ِ نواری را برمیدارم و با سماجت به پشت ِ عکس ها میزنم و می چسپانم به دیوار و هر بار زودتر از قبل عکسها خودشان را از تن ِ دیوار جدا می کنند، رها می شوند و بادی که از پنجره به داخل می آید عکس ها را جا به جا می کند، عکس ها جسارت ِ جدا شدن را دارند، جسارت ِ ا سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار...ادامه مطلب
ما را در سایت سکانس ِ صد و بیست و هفتم - از پست های جامانده ی بهار دنبال می کنید

برچسب : سکانس,هایی,میافتند, نویسنده : zebra-fox بازدید : 18 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 2:31